سلام
اول همه رحلت امام خمینی(ره) را تسلیت میگم.
میخواستم زودتر اینجا رو آپدیت کنم، اما مثلا داشتم درس میخوندم
هفته پیش کلی تو کلاس شیرین عسل بازی در آوردیم، و عین بچه ها خودمون رو لوس کردیم تا قرار شد بریم یه اردوی یک روزه به یکی از شهرای دانمارک
خلاصه اینکه کله سحر حرکت کردیم و از همون صبح اول صبح بارون شروع شد و هممون مثل موش آب کشیده شدیم.
بعد که کلی قطار عوض کردیم و رسیدیم، قرار شد مثلا بریم آثار تاریخی اون شهر رو ببینیم!!؟؟ یکی نبود بگه آخه من توی پایتخت این مملکت این همه زندگی کردم چیزی به اسم آثار تاریخی ندیدم حالا تو این فسقله شهر آثار تاریخی داره؟؟؟
خلاصه اینکه راه افتادیم رفتیم تو یه کلیسا، که از همون اول تابوت چینده بودن، و فهمیدیم که اینجا قبر شخصیت های مثلا معروف دانمارکه و شاه ها و ملکه های قبلی
خلاصه اینکه تا ظهر فقط از اهل قبور زیارت کردیم مثلا هم رفته بودیم اردو خیر سرمون
اینها هم عکساش
بقیشم میخواهید ببینید این زیر کلیک کنید:
خلاصه اینکه بعد از اینکه تا ظهر ما رو از سر قبر این به سر قبر اون بردن رضایت دادن که بریم سراغ طبیعت و غذایی نوش جان کنیم
ما هم از همه جا بی خبر فکر میکردیم که ساحل دریا همین نزدیکی هاست، ولی بی خبر از اینکه دو ساعت ما بدبختا رو تو شهر چرخوندن تا رسوندن به یه کمی سبزی و چمن
اما توی این مسیر یه چیز جالبی دیدیم، و اون اینکه متوجه شدم چقدر وضعم خوب شده و تو شهرای دیگه هم شعبه بوتیک به اسمم زده شده
اینم عکسای طبیعت، چون دیدم از عکس قبلی لذت بردید اینا رو هم زدم ، هرچند نیم ساعت هم نبونتسنیم اونجا بمونیم و برای اینکه دوباره موش آب کشیده نشیم مجبور شدیم بریم تو یکی از فروشگاه ها پناه بگیریم و بعدم برگردیم داهات خودمون
ولی یه درسی که گرفتیم این بود که دیگه مثل بچه ها هوس اردو رفتن نکنیم
لیست کل یادداشت های این وبلاگ